عن در احوالات این روزها

متن مرتبط با «امیر» در سایت عن در احوالات این روزها نوشته شده است

دیدار با استاد ایرج خواجه امیری

  • امروز عصر برای مراسم هفتم مامانی، به اتفاق متین به طرف مسجد حرکت کردیم. نزدیک پل عراق، متین یه جا ترمز زد و سه تا دسته گل گرفت و راهی مسجد شدیم. قبلش سری به خونه پدربزرگ متین زدیم و دیدیم کسی خونه نیست و همه راهی مسجد شدند. مراسم به خوبی برگزار شد و بعد به خونه پدربزرگ متین اومدیم و از مامانی کلی یاد کردیم و شام هم همونجا بودیم و یه زرشک پلوی حسابی خوردیم. متین مثل دیشب اونجا موند و قرار بود من هم بمونم که خلاصه برگشتم خونه پدر متین. ماشین رو پارک کردم و داشتم در رو می بستم که مادر متین گفت استاد ایرج توی کافه نشسته. اومدم و دیدم بله، خود ایشون هستند. پشت در کافه ایستاده بودم و ایشون رو نگاه می کردم تا اینکه بچه های کافه منو دیدند و اجازه دادند بیام داخل و عکسی به یادگار با ایشون بگیرم. بعد از گرفتن عکس به ایشون گفتم تصنیفی از شما هست که خیلی دوستش دارم با این مطلع: "دیدی آخر دل ما را شکستی؟ رفتی و رشته الفت گسستی؟" و ایشون هم ادامه این تصنیف رو خوندند. بعد خداحافظی کردم و اومدم خونه. داشتم به تموم برنامه های گلهای تازه ای که ایشون خواننده بودند و توی اداره گوش می دادم، فکر می کردم و امشب من کنار خواننده اون آوازها و تصنیف ها نشسته بودم. مردی که صداش با تصویر فردین همراه شد و خاطره ساز نسل ها و بسیار آدم ها بوده و هست و ان شاء الله خواهد بود. عمر پهلوان آواز ایران دراز و تنشون سلامت باد. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • اگه امیر زنده بود

  • امروز، سی و هفتمین سالگرد تولدش بود. جاش خیلی خالیه و به روح خودش قسم می خورم، از روزی که رفت، یاد ندارم روزی به من گذشته باشه و بهش فکر نکرده باشم. تولدت مبارک امیر.  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها