عن در احوالات این روزها

متن مرتبط با «روزه» در سایت عن در احوالات این روزها نوشته شده است

در راه تهران برای دوره آموزشی سه روزه

  • همین الان از خروجی سمنان به تهران خارج شدیم. برای یه دوره آموزشی سه روزه با موضوع "مدیریت دارایی های فیزیکی" در مجتمع آموزشی پژوهشی تهران (پژوهشگاه نیرو) دعوت شدم و بعد از کلاس هم قرار هست در مهرشهر کرج اقامت داشته باشیم. چهارشنبه هم عروسی ساراست و رسیدن به موقع من به مراسم هم در هاله ای از ابهامه. کل دیشب به مرتب کردن خونه گذشت و متین بی نهایت زحمت کشید تا در صورت ضرورت، علی و سعیده از خونه ما هم استفاده کنند. شنبه شب به اتفاق متین و وحید و مهتاب و محمود و شراره و تارا، میهمان جواد و حمیده در باغ زیباشون در درجزین بودیم. اولین بار بود که بعد از سکته مغزی وحید در آبان پارسال، یه حس خوب رو تجربه کردیم و مثل همیشه چقدر جای امیر خالی بود. همین الان رسیدیم پلیس راه سرخه و والسلام. پ.ن: ساعت ۷.۴۰ صبح به مقصد رسیدیم. الان ساعت ۸ صبح هست و من در سالن جلسات نشستم. فقط ۴ نفر از مدعوین اومدند و جلسه هنوز شروع نشده. هوا هم خوبه. بخوانید, ...ادامه مطلب

  • روزهای شلوغ

  • علی و سعیده دیروز رفتند استانبول. همین چند لحظه پیش باش حرف زدم. الان دامغان هستیم و با پیمانکار داریم میریم برای ناهار. تست ولتاژ القایی یا تست دیزل ترانس هم انجام شد و تا ساعاتی دیگه میریم برای برقداری و تحت تانسیون گذاشتن ترانس. یعنی خرابی راکتور و ترانس این همه درد سر برای شبکه و ما داشت، عوضش کلی نکته علمی و جدید برای من داشت. فردا باید برم تهران و پس فردا هم شاهرود هستم. ضمنا فردا تولد من هم هست و سی و نه سالگی رو به پایان میرسونم و وارد چهل سالگی میشم. علاوه بر اون فردا نهمین سالگرد عقد من و متین هم هست. چه پر خاطره شده این شونزده بهمن. خلاصه روزهای شلوغی رو پیش رو دارم. این مدت هم سمنان بودیم و شهمیرزاد نرفتیم. جمعه برف خوبی اومد و بعد مدتها دل آدم باز شد. شهمیرزاد انقدر برف اومد که دیروز متین غیرحضوری بود. پ.ن: بازی فوتبال دیروز ایران با ژاپن خیلی حال داد. انشاالله بازی های بعدی رو هم ببریم و قهرمان بشیم. برای تکمیل: الان ساعت یه ربع پنج عصر هست و ترانسی که دو ماه خاموش بود، به سلامت برقدار شد و فعلا تحت تانسیون هست تا فردا یا پس فردا بارگیری بشه. به سمت سمنان میریم تا انشاالله فردا چهار صبح با همین راننده امروز، حرکت کنیم برای جلسه فردا ۸ صبح در تهران.  بخوانید, ...ادامه مطلب

  • عن در احوالات این روزها

  • دیشب بعد حدود پانزده روز داماد را دیدم و به محض دیدار گله که چرا نیامدی عروسی و من رفتم تو لک و کلا چیزی نگفتم خیلی کینه ای شده ام وحید همش اشاره که پاشیم برویم ما هم کاسه کوزه را جمع کرده و از شرکت زدیم بیرون فک کنم حدود ۱۰ و نیم اینا بود و من از تنگی خلق گرفتم خوابیدم الان که ۷:۱۵ صبح است تازه فهمیدم که وحید دیشب خربزه و آفتابگردون خورده و لپ تاپش وسط خونه ولو شده پس تا ساعت یک بیدار بوده یحتمل خواب دیدم جن شده ام البته این چند هفته از بس سگ اخلاقم جن ها بسمل میگیبرند مرا میبینند دیشب زنگ زدم به سعیده گفتم چندتا دکتر داخلی و روان و زنان معرفی کند پاشم بروم, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها