روزهای فوق العاده کسل کننده و بی روح و رخوت انگیزی رو پشت سر میذارم. هفته پیش دو روز انقدر بدن درد داشتم که اداره نرفتم. امروز متین رفته بود طلاها رو بفروشه، من غذا درست کردم و با سیر خوردم. فشارم افتاده و لش کردم و بعد روزها و شبها، رهای رها هستم. حالم گفتنی نیست. صبح هم ماموریت دامغان بودم. بخوانید, ...ادامه مطلب