زود قضاوت نکن و موم پنج تومنی را دور نریز

ساخت وبلاگ

موم انداخته بودم.چهار روز پیش.دست و پا.اندازه ی سه چهار قاشق غذاخوری مانده بود تهش.دلم نیامد بندازمش دور.

همینجورماند روی ظرفشویی.

امروز نونوار میکردم برم رشت.

گفتم بیا و دل به دریا بزن و صورتت را موم بنداز.

همانند دل به دریا زنندگان ظرف آب جوش آماده کردم و موم را گذاشتم نرم شد و یا علی از تو مدد




سکانس الان:

خیلی هم جواب میدهد.واسه من که بعد از سی سال اولین بار است که موهای صورتم را کندم خیلی حس هلو شدن و غیره و ذلک دارد.تورم و قرمزی کاملا رفته و من هستم و وحید ، که میگه شبیه مامانت شدی.لپ سفید شدی.پف کردی و الخ از این حرفها که مردهای تنگ میزنند.

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : زود قضاوت نکنیم,زود قضاوت نکن,زود قضاوت نکنید,زود قضاوت نکن شعر,زود قضاوت نکنیم شعر,زود قضاوت نکن عشقم,زود قضاوت نکنین,دانلود کلیپ زود قضاوت نکنیم,زود قضاوت نكن,چگونه زود قضاوت نکنیم, نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 145 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 21:23