لطف کن و از موم پنج تومنی درگذر

ساخت وبلاگ

موم انداخته بودم.چهار روز پیش.دست و پا.اندازه ی سه چهار قاشق غذاخوری مانده بود تهش.دلم نیامد بندازمش دور.

همینجورماند روی ظرفشویی.

امروز نونوار میکردم برم رشت.

گفتم بیا و دل به دریا بزن و صورتت را موم بنداز.

همانند دل به دریا زنندگان ظرف آب جوش آماده کردم و موم را گذاشتم نرم شد و یا علی از تو مدد.



سکانس الان: 

خارش میدهم.لپها و گردن را.

گونه ها از بس ورم کرده میتوانم ببینم سایه می اندازند جلوی دیدم.

هر سه میلیمتر مربع از صورتم شده پنج میلی متر مکعب.

داغ شده و تب کرده.

رفتم ژل آاوئه ورا زدم ، ادکلن داشت بدتر شد.

گوشها متورم شده و انگار هزار تا مورچه روی لاله شان بدو بدو میروند بازار.

گردن هم باید صاف و رو به جلو باشد به محض خم کردن به سمت سینه پوستش تا میخورد و میسوزد.

آیا اگر ته کاسه ی موم را دور بیندازیم بهتر نیست؟

آیا خسیس به فاک نمیرود؟

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 135 تاريخ : شنبه 17 مهر 1395 ساعت: 21:23