وحید و عارفه خوابند

ساخت وبلاگ

نشد که بریم کاروانسرای سنگی

عارفه نمیذاره بوسش کنم

تاریک شده و کتری قل قل میجوشه

نشستم رو مبل و مرور میکنم

نه آنقدر امیدوار که بمونم، نه آنقدر خسته که بخوام برم

همچنان با زندگی کار خاصی ندارم

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 90 تاريخ : پنجشنبه 13 بهمن 1401 ساعت: 17:48