دوشنبه شیمی درمانی میشه. خونه ش مثل بازار شام بود. من و مرجان میمونیم که خونه ش رو تمیز کنیم ، منم باهاش برم بیمارستان. آقااااااا روزهای عجیبیه.عجیب میگم میشنوید.
وحید، دلم برات تنگ شده . دوستت دارم
عن در احوالات این روزها...برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 45