منجلابِ کثافت زندگی

ساخت وبلاگ

یک ساعتی میشه به خونه شهمیرزاد اومدیم. شام را با پنیر و گوجه و خیار و بادوم و گردو سر کردیم. متین شنبه ها و یکشنبه ها علاوه بر مدیریت مدرسه، تدریس هم داره و حالا قراره اون دو روز رو به یکی از همکاراش بسپاره.

صبح امروز با خبر قتل داریوش مهرجویی و همسرش شروع شد. همین جوری حال همه گه هست، هر روز هم تازه تر از تازه تری می رسد. امروز فقط خودم رو جمع کردم تا به کارهای اداره برسم و خدا رو شکر به خیلی از کارها رسیدم، ولی واقعا دیگه محیط کارم رو دوست ندارم و هر روز با عذاب الیم میرم سر کار. هر چی هم میخوام به چیزای خوب فکر کنم، انگار فایده نداره و هر روز با اتفاقات ایران و جهان، حال من بدتر و نا امیدی و حس غرق شدن توی باتلاق و منجلاب کثافت زندگی بیشتر میشه.

پ.ن:

نمی دونم اینو گفتم یا نه، ولی باز هم میگم؛ اگه تمام زندگیم، فقط و فقط و فقط یک کار درست کرده باشم، اینه که موجود جدیدی به این منجلابِ کثافت دنیا و زندگی اضافه نکردم.

عن در احوالات این روزها...
ما را در سایت عن در احوالات این روزها دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dkhozabalat1 بازدید : 48 تاريخ : پنجشنبه 27 مهر 1402 ساعت: 19:22